شعار سازمان بهداشت جهانی در سال 2012 = (سلامت و سالمندي)
یکی میگوید جمعیت سالمندان ایران ۸٪ وحدود ۵/۵ میلیون نفر است ............. مقام دیگری میگوید از جمعيت 70 ميليون و 472 هزار نفري ايران، 5 ميليون و 120 هزار سالمند هستند، يعني 27/7 درصد جمعيت كشور ............. رييس اداره سالمندان وزارت بهداشت هم که یکبار جمعيت سالمندان کشور را براساس موالید دهه شصت ٬ بيش از هفت ميليون نفر اعلام نموده بود٬ با چند هفته فاصله ٬ این بار براساس دیگری؟!؟! گفته اند که 80 درصد سالمندان در كشورهاي در حال توسعه زندگي ميكنند و در ايران حدود 5 ميليون سالمند وجود دارد ؟؟؟؟؟ ............ اما به هرحال هنوز نتایج سرشماری اخیر اعلام نشده و قطعآ رشد جمعیت سالمندی کشور بیش از برآوردهای آماری اینروزها خواهد بود ........... انشاالله
البته در میزان جمعیت سالمندان ایران هرچه قدر اختلاف داریم ٬ در روند رو به رشد آن اختلافی نیست و تمامی مطالعات نشان دهنده پیرشدن جمعیت کشور است. ظاهرآ ترکیب جمعیتی كل دنيا به سمت پير شدن ميرود و همچنان نیز ميزان سالمندان رو به افزايش است.
باید توجه نمود که پدیدهء سالمندي ذاتآ مشكل یا نقطه ضعفی محسوب نمیشود ؛ حتی در كشورهاي توسعه يافته وجود سالمندان را نشانهاي از توجه نظام اجتماعی مربوطه به : واكسيناسيون به موقع ، تشخيص درست ، درمان و كنترل بيماريها ، توجه به مادر، نوزادان و كودك و.... هم ميدانند. لذا این یک موفقیت برای جامعه جهانی و از جمله کشور ما خواهد بود . ولیکن آنچه تهدید است مواجههء بدون برنامه با این موج جمعیتی است .
اگر افزايش جمعیت سالمندي در كشورهاي پيشرفته طي 100 تا 200 سال اتفاق افتاده است ٬ در كشورهاي در حال توسعه از جمله ايران اين سير در 30 تا 40 سال رخ میدهد.
مثلآ :کشوری اروپایی همچون فرانسه هفت درصد سالمند دارد که طی یکصد و بیست سال باید این رقم به چهارده درصد برسید و این درحالیست که ایران با امکانات محدود خود ٬ تنها بیست و پنج سال فرصت دارد که پذیرایی جمعیت دو تا سه برابری سالمندان باشد .
سال 55 تعداد سالمندان كشور يك ميليون و 700 هزار نفر بود ولي اين ميزان در سال 85 حدود 5 ميليون و 100 هزار نفر برآورد شد و پيشبيني ميشود جمعيت سالمند ايران در سال 2050 ميلادي به 25 ميليون نفر بالغ شود كه حدود يك چهارم جمعيت آن زمان است.
براساس ارزيابي كه WHO از كل دنيا داشته است ٬ سن سالمندي درايران 60 سال محسوب مي شود.
آخرین آمارهای منتشر شده نشان ميدهد كه حدود 7 درصد سالمندان كشور به تنهايي زندگي ميكنند، 30 درصد با فرزندان و 70 درصد با همسر و فرزندانشان زندگي ميكنند اما ميزان زندگي به تنهایی ٬ در بين زنان سالمند 8/12 درصد و در بين مردان سالمند 8/2 درصد است. براین اساس ٬ حدود 6/63 درصد سالمندان ایرانی در شهرها و 4/35 درصد در روستاها ساكن هستند.
شعار سال 2012 سازمان بهداشت جهاني «سلامت و سالمندي» است
تاكيد در اين شعار بر كشورهاي در حال توسعه است و بايد بر عزت اجتماعي سالمندان و سلامت جسم و روان ایشان توجه خاص داشت . با توجه به شعار امسال سازمان بهداشت جهاني ٬ موارد زیر را میتوان از اهداف اين سازمان در سال جاري عنوان كرد:
توجه به پيشگيري از سقوط از بلندی و جلوگيري از زمین خوردن سالمندان
ايجاد شهر دوستدار همه سنين
برآوردن نيازهاي سالمند در ارائه خدمات به آنان
توجه به ايدز در افراد سالمند
توجه به تغييرات جمعيتي
پيشگيري از آزار سالمندان (جسمي و رواني)،
آموزش در سطوح مختلف تحصيلي برای «طب سالمندي»
توجه به سالمندان در اورژانسها
بسترسازي و فرهنگسازي در مورد سالمند و سالمندي بايد از اهداف همگان و به خصوص وزارت بهداشت در سال 2012 باشد. بایستی بار منفي سالمندی را از بين ببريم و با ايجاد و پرورش طب سالمندان در توانمندسازي سالمندان تلاش كنيم.
كمر خميده سالمندان زير هزينههاي درمان
حتی بدون در نظر گرفتن شرایط دشوار اقتصادی این روزهای خانوارهای طبقه متوسط در ایران ٬ در شرایط عادی آرمانی نیز ٬ هزينه زندگي افراد بالاي 60 سال ایرانی ٬ قطعآ زيادتر از سایر خانواده ها بوده و هست و خواهد بود .
گسترده شدن خانواده در سنین سالمندی و پيوستن عروس، داماد و نوه ٬ افزون بر مسائل روزمره ٬ براي سالمندان هزينههايي در بر دارد و سبب شده تا آنان در تامين هزينه های خود ٬ دچار مشكلات عمدهاي شوند.
این در صورتیست که ازدواج سالمند در ابتدای دهه سوم زندگی اش اتفاق افتاده باشد و دارای دانشجو و فرزند هزینه بر نباشد . در غیر اینصورت ٬ پرداخت هزینه تحصيل دانشگاه فرزندان ٬ اصلی ترین مصرف کننده منابع مالی سالمندان است.
ولی تردیدی نیست که مهمترين هزينههاي اين گروه را بایستی درمان و تهيه دارو عنوان نمود .
سالمندان بالاي 60 سال، نيازشان به معاينات و مراقبتهاي پزشكي بيشتر است، و ناچارند هزينه بيشتري براي درمان و خريد دارو بپردازند.
بیماری در سالمندان چند وجهی است
معدود تحقیقات مراکز بیمه ای نشان میدهد که : یک سالمند حداقل از سه تا پنج بیماری رنج می برد و روزانه بیش از شش قلم دارو مصرف می کند .
درحال حاضر سالمندان به علت نداشتن متخصص طب سالمندی به سرویس های داخلی و پزشکان عمومی مراجعه می کنند که این مسئله باعث شده تا سالمند برای درمان هر کدام از علایم بیماری خود به یک پزشک به صورت جداگانه مراجعه کند که ضمن صرف هزینه زیاد و وقت بالا به نتیجه مطلوب هم نخواهد رسید.
مهمترين مشكلات سالمندان بيماريهاي قلب وعروق، بيماريهاي مفصلي، دردهاي منتشره و مزمن مانند كمردرد، پادرد و مشكلات گفتاري و شنوايي است.
غربالگري و شناسايي عوامل خطر سلامت سالمندان شامل فشار خون، اختلال چربي خون، ديابت، خطر بيماريهاي قلبي وعروقي، سكته، تغذيه مناسب، لاغري و چاقي، سرطانهاي شايع سالمندان، اختلالات شناختي، رواني، پوكي استخوان، آرتوروز و نيز مشكلات مربوط به بي اختياري ادرار در سالمندان ٬ از مهمترین کارهایی است که بایستی برای جامعه سالمندی کشور صورت پذیرد . سالمند نبایستی به گونه تکه تکه شده به درمان بیماریهای خود بپردازد .
افزایش آموزش های تخصصی طب سالمندی در رده های مختلف ٬ از پرستاری تا فوق تخصصی ٬ ضروری است تا با افزایش امکانات درمانی طب سالمندی ٬ از ایراد خسارات جانی و مالی جلوگیری گردد ٬ اما هنوز تا رسیدن به تعداد مورد نیاز راهی طولانی باقی است . گرچه آمارها و آمادگی ها ٬ نسبت به سال های گذشته بهتر شده است اما هنوز کافی نیست .
با تاكيد بر بالا بودن هزينه درمان و عدم دسترسي سالمندان به امكانات درماني رايگان، شوراي ملي سالمندان با تصويب بيمه درماني براي سالمندان كشور سعي در كاهش مشكلات درماني اين گروه و برخورداري تمامي سالمندان بالاي 60 سال از بيمه پايه درمان داشته است ٬ اما آیا این کار عملی شده است؟
تا تكميل اطلاعات بانك جامع سالمندان كشور ٬ نمیتوان از تحت پوشش قرار گرفتن تمامی سالمندان اطمینان حاصل نمود.
وضعیت درمانی سالمندان کشور در آمارها
در زمان حاضر 25 درصد از جمعيت حداقل 5 ميليون نفري سالمندان كشور تحت پوشش هيچ بيمهاي نيستند. سالمنداني كه تحت پوشش بيمه نيستند درآمد حاصل از بازنشستگي ندارند ومجبورند تا در دوران سالمندي هم كاركنند.
از جمعيت 5 ميليوني سالمندان كشور اكنون حدود 3 ميليون نفر تحت پوشش يكي از سازمانهاي بيمهاي يا حمايتي هستند، يك ميليون و 300 هزار نفر تحت پوشش كميته امداد، يك ميليون و 600 هزار نفر تحت پوشش سازمان تأمين اجتماعي و بازنشستگي و حدود 100 هزار سالمند نيز در 250 مركز نگهداري تحت پوشش بهزيستي زندگي ميكنند.
در پيشبيني های خوش بینانه ٬ احتمال داده ميشود تعداد زيادي از دو ميليون سالمندي كه اكنون اطلاعات آنها را نداريم تحت پوشش بيمه روستائيان يا فرزندانشان باشند اما اين رقمها با تكميل اطلاعات بانك جامع اطلاعات سالمندان ايران مشخص ميشود.
اما اگر پيشبيني های واقع بینانه را مد نظر قرار دهیم ٬ احتمالآ حدود 2 ميليون نفر از سالمندان تحت پوشش هيچگونه بيمه درماني نباشند كه بایستی اين افراد به صورت انفرادي بيمه شوند
گام بعدي در راستاي بيمه درمان سالمندان، گسترش بيمه مكمل براي سالمندان در معرض بيماريهاي مزمن و ناتوان است.
پيشبيني ميشود بين يك تا 5/1 ميليون سالمند بالاي 60 سال از بيمه پايه درمان بيبهره باشند . با توجه به اينكه بيش از 80 درصد سالمندان با تغييرات فيزيولوژيكي، مشكلات اقتصادي و عدم توانايي هاي مختلف مواجه هستند، نبود حمايت هاي بيمه، عرصه را به اين افراد تنگ تر خواهد نمود . آیا مسوءلین فکری برای اینان کرده اند؟ این فکر چقدر عملیاتی شده و یا خواهد شد؟ همه بدنبال همین پاسخها هستند!!؟ آیا سال سلامت و سالمندی میتواند نتیجه ای ملموس در روند زندگی سالمندان ایرانی داشته باشد!!؟؟؟
والسلام